#BizimHikaye #حکایتما #HekayateMa
خلاصه داستان ما فصل 45:
فیلیز که از جمیل خواستگاری می کند، حاضر است برای پس گرفتن برادرانش دست به هر کاری بزند. جمیل که رویاهایش به حقیقت می پیوندند، تمام تلاش خود را می کند تا این ازدواج را زنده کند. از طرف دیگر تولای به فیلیز اصرار می کند که قبل از گرفتن این تصمیم دشوار به دقت فکر کند.
فیلیز برای بدست آوردن خواهر و برادرش سعی می کند زندگی خود را بدست آورد. او باید علاوه بر یافتن شغل و بیمه منظم، فکری را متقاعد کند که حضانت فرزندان را رها کند. اما سنگدلی و منفعت طلبی همیشگی فکری کار را پیچیده می کند.
باریس که در آخرین لحظه فهمید بچه ها را برده اند به محله برمی گردد و می خواهد به فیلیز کمک کند. با این حال، به نظر می رسد فیلیز باریش را نمی بخشد، زیرا او نمی تواند دلیل رفتنش را توضیح دهد.
آیا فیلیز راهی برگشت ناپذیر برای اتحاد دوباره خانواده اش خواهد شد یا راهی دیگر برای بی تفاوتی نسبت به تلاش های باریش پیدا خواهد کرد؟
در حالی که مشکلات فیکرت با بچه های مهدکودک بیشتر می شود، امتناع کیراز از عادت کردن به مهدکودک و تلاش مداوم او برای بودن در کنار عصمت، معلمانش را عصبی می کند.
در حالی که حکمت سعی می کند از خواهر و برادرش مراقبت کند، به معزز که به تازگی وارد زندگی او شده است، نزدیک تر می شود.
داستان ما با خانواده ای شروع می شود که در یکی از محله های فقیرتر شهر برای زنده ماندن تلاش می کنند و با فیلیز، فرزند ارشد آن خانواده که تقریباً مادرش شده است... مراقبت از 5 خواهر و برادر کوچکترش از زمان رفتن مادرشان و فیلیز با وجود پدر الکلی فکری از خانواده اش مراقبت می کند و بدون شکایت به زندگی ادامه می دهد. مانند فیلیز، خواهران و برادران او فرزندانی قوی و درستکار هستند که هرگز در تاریکی فرو نمی روند، یاد گرفته اند که از خود مراقبت کنند. کوچکترین فیلیز رحمت با استعداد، کوچکترین او حکمت است که قبلاً در یک عشق ممنوعه سخت قرار دارد، کوچکترین او کیراز وظیفه شناس و عاطفی است، کوچکترین او فیکرت و کوچکترین او عصمت 1.5 ساله است.
:بازیگر
هازال کایا
ریها اوزجان
نجات اویگور
آلپ آکار
زینب سلیم اغلو
عمر سوگی
نسرین جوادزاده
#حکایتما #HekayateMa #BizimHikaye
خلاصه داستان ما فصل 45:
فیلیز که از جمیل خواستگاری می کند، حاضر است برای پس گرفتن برادرانش دست به هر کاری بزند. جمیل که رویاهایش به حقیقت می پیوندند، تمام تلاش خود را می کند تا این ازدواج را زنده کند. از طرف دیگر تولای به فیلیز اصرار می کند که قبل از گرفتن این تصمیم دشوار به دقت فکر کند.
فیلیز برای بدست آوردن خواهر و برادرش سعی می کند زندگی خود را بدست آورد. او باید علاوه بر یافتن شغل و بیمه منظم، فکری را متقاعد کند که حضانت فرزندان را رها کند. اما سنگدلی و منفعت طلبی همیشگی فکری کار را پیچیده می کند.
باریس که در آخرین لحظه فهمید بچه ها را برده اند به محله برمی گردد و می خواهد به فیلیز کمک کند. با این حال، به نظر می رسد فیلیز باریش را نمی بخشد، زیرا او نمی تواند دلیل رفتنش را توضیح دهد.
آیا فیلیز راهی برگشت ناپذیر برای اتحاد دوباره خانواده اش خواهد شد یا راهی دیگر برای بی تفاوتی نسبت به تلاش های باریش پیدا خواهد کرد؟
در حالی که مشکلات فیکرت با بچه های مهدکودک بیشتر می شود، امتناع کیراز از عادت کردن به مهدکودک و تلاش مداوم او برای بودن در کنار عصمت، معلمانش را عصبی می کند.
در حالی که حکمت سعی می کند از خواهر و برادرش مراقبت کند، به معزز که به تازگی وارد زندگی او شده است، نزدیک تر می شود.
داستان ما با خانواده ای شروع می شود که در یکی از محله های فقیرتر شهر برای زنده ماندن تلاش می کنند و با فیلیز، فرزند ارشد آن خانواده که تقریباً مادرش شده است... مراقبت از 5 خواهر و برادر کوچکترش از زمان رفتن مادرشان و فیلیز با وجود پدر الکلی فکری از خانواده اش مراقبت می کند و بدون شکایت به زندگی ادامه می دهد. مانند فیلیز، خواهران و برادران او فرزندانی قوی و درستکار هستند که هرگز در تاریکی فرو نمی روند، یاد گرفته اند که از خود مراقبت کنند. کوچکترین فیلیز رحمت با استعداد، کوچکترین او حکمت است که قبلاً در یک عشق ممنوعه سخت قرار دارد، کوچکترین او کیراز وظیفه شناس و عاطفی است، کوچکترین او فیکرت و کوچکترین او عصمت 1.5 ساله است.
:بازیگر
هازال کایا
ریها اوزجان
نجات اویگور
آلپ آکار
زینب سلیم اغلو
عمر سوگی
نسرین جوادزاده
#حکایتما #HekayateMa #BizimHikaye
Category
📺
TV