جوانی از شاهنامه فردوسی و حافظ شیرازی

  • 12 jaar geleden
جوانی از شاهنامه فردوسی و حافظ شیرازی
نوروز 2571 شاهنشاهی ایران شادباش

توانا بود هرکه دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
توانا و دانا و پاینده ای
خداوند خورشید تابنده ای

ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
گوئی که پسته تو سخن در شکر گرفت
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
هر سرو قد که بر مه خورشید حسن میفروخت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
زین قصه هفت گنبد افلاک پر سداست
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت
حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت
تعویذ کرد شعر ترا و بزر گرفت

Category

🗞
News