Skip to playerSkip to main contentSkip to footer
  • 2 days ago
This is the Persian dub of VeggieTales: Rack Shack and Benny

Category

📺
TV
Transcript
00:01سلام بچه ها به قصه سبزیجاد خوش اومدین من باب گوجه فرنگی هم
00:06آره من باب گوجه فرنگی هم
00:10لری
00:11الان میام
00:14تا حالت خوبه؟
00:15اینجا حالم خوب میشه
00:18او ببخشی
00:22او لری
00:23چیه باب؟
00:25من اینجا هم
00:26او اونجایی؟
00:28دشتی آشپزی میکردی؟
00:30ببینم تو این کلاه جدیدم رو دیدی؟
00:34کلاهت؟
00:35واقعا جالبه نه؟
00:37لری؟
00:38تو یه دستکش آشپزی روی سرته
00:41آره همه جلوش تو همینه
00:43این روزا همه اینا رو سرشون میکنم
00:45واقعا؟
00:46خب البته آدم های با حال با کلاس
00:49ولی نمیتونی ببینی کجا داری میری؟
00:51این یه خورده خطرناک نیست؟
00:53روماد بودن اینم داره
00:55تو افتاده بودی توی توستر
00:57آبا ببینم
00:58تو مجله ای مد سبزی ها رو نمیخونی؟
01:01ظاهر مهمه
01:03بدون این دستکش آشپزی من با کلاس و با حال به نظر نمیام
01:06که اینطور؟
01:08هی راستی یادم افتاد که ما الان یه نام به همون رسیده
01:11از طرف دکسر ویرمینگتون از تسکالوسای آلاواما
01:14آه دروق میگی؟
01:16نه نمیگم
01:17دکسر میگه بعضی وقتا که میره منزل دوستش بیلی
01:19بیلی بیلی میخواد نمایش تلویزیونی رو نگاه بکنه
01:23که اصلا مجاز نیست نگاه بکنه
01:25حالا دکسر میدونه که این نمایش زشتیه
01:27ولی بیلی میگه اگه این نمایش رو تماشا نکنه
01:30معنیش اینه که اون خیلی لوسه
01:32حالا باید چی کار کنه؟
01:33آه چه احمقی؟
01:35میدونی باب؟
01:36من اینجا هم لری
01:37میدونی باب؟
01:38من فکر میکنم الان به کمک کردی احتیار شدیم
01:40حالا میام
01:41لری موازه به... موازه به زرشوی باب
01:43آخ
01:47تو حالت خوبه؟
01:49تو مجلی سبزی ها چیزی در این حالت نگفته بود
01:52میدونی دکسر؟
01:53تا من لریو از توی زرشوی در میارم
01:55تو بهتره به یه قصه در مورد جونیور اسپاراگوس گوش بدی
01:58که ایدفی خودشو مثل تو انداخت در درد سر
02:03درسته
02:04البته اون اسما اسمای واقعیشون نبود
02:07نه اسمای واقعیشون
02:08لهم سیمی میتونه درستشو بگه
02:11شدرک، میشاش و ابندیگو
02:15البته هیش کس نمیتونست اسمایشونو یاد بگیره
02:18بنابرای ما بهشون میگفتیم رک و شچ و بنی
02:21به احرال اونا با یه مشپسر و دختر دیگه اومدن که آقای نظر برای کار آوردشون توی کارخونه ی شکلات سزی
02:27شکلات سزی
02:29آقای نظر کیه؟
02:31آه بعدا اون ماجره رو میگم
02:33من کیم؟ چطور من جورج هم؟
02:35هرچی که توی کارخونه ی شکلات سزی نظر بیره یا از اون بیرون بیاد باید زیر نظر من باشه
02:39میون کلام من بیادم افتاد که ساعت تقریباً هشت وقت توضیح شیر صبحگاهیه
02:43آه لورا داره بیاد
02:45خیلی دوستش دارم
02:51صبح خیل جا چه داریم؟
02:55میدوارم خوب باشین
02:57من دوست دارم بمونم
02:59اما ساعت هشته و من هیچ وقتی ندارم
03:03بعدت میبینم ات
03:05چون تو کارخونه ی شکلات سازی کار میکنیم
03:09هست شروع میکنیم و سه نهار میخوریم
03:11یه کامیون میرونم
03:13تا پولی درارم
03:15و اونا به خونه هم ببرم
03:17ببرم
03:19خب تو الان مشکل داری
03:23کارتنکس امروز خراب شده
03:25الان تقریباً دو دقیقه ازش گذشته
03:29من به نظر میدم گیر کردی
03:31بله کار میکنیم
03:33خیلی سخت تو کار خونیم
03:35ببخشید آقا ایلا تماما زخ میشدم
03:37برگر توی خط تو حالت خوبیشه
03:39با این همه کار وقت دل سوزی نداریم
03:43قبلن خیلی شک بودیم
03:45دیگه بازی نمیکنیم
03:47چون باید همش کار کنیم
03:49و این لذت بخشیست
03:51و خیلی سخته خیلی سخته
03:53را کم شکم
03:59زنی controlled
04:03ما کار میکنیم
04:04خیلی دیگه خستش شدیم
04:06شما را به خدا
04:08ولی نظر
04:11میگه همیشه
04:11نمیشه
04:12به قطعات Flug
04:16به قطعات
04:18محتضیم
04:20میخواسته ایم اما اگه کار نکنیم اخراجمون میکنن
04:26چون تو کاخونه یه شکاله سعزی کار میکنیم
04:30هر شروع میکنیم و سه نهار میخوریم
04:33تمام هفته رو مشغول کاریم
04:36با پولی دراریم و به خونمون ببریم
04:39یه روز به ما ملحق میشن
04:46با شاری سرود میکنیم
04:50امیدواریم که اون روز نزدیک باشه
04:53که با هم شادی نمادیم
04:58بانی شکولتی نظر
05:10اونا هر روز چهارده هزار و شیستد سیه هشت
05:13تو از این کچولوها درست میکنن
05:15چطور کمتر یا بیشتر
05:17او بله آقای نظر
05:19بینی که نظر
05:20ولی بهتره بهش بگه آقای نظر
05:23راستش آقای نظر مرد بدی نیست
05:26فقط بعضی وقتا حواسش پرت بیشه
05:28راستش بانیای کچلو خیلی فروش دارن
05:31فکر کنن به خاطر گرونیشونه که یه خورده باد کرده
05:34این خیلی مهمه چون اونا از اول هم گرون بودن
05:37اینا همه به رک و شچ و بینی چه ارتباطی داره؟
05:42خب وقتی نظر تصمیم گرفت مطلبی را اعلام کنه
05:45اونا درد سر درست کردن
05:47توجه ها مردم کچولو
05:58میخوام یه چیزی را اعلام کنم
06:00امروز تابگار خونه نظر
06:02دو میلیون بانی شکلتی خودشو
06:05برای فروش به بازار فرستاد
06:08و حالا برای این که یه ججن خوشگل بگیریم
06:12برای نیم ساعت همه میتونن
06:14هر چقدر که بخون
06:15بانی شکلتی خوشمزه بخورن
06:18نوشه جان
06:20هی ریس
06:22واقعا سخابت من دید که اون همه بانی شکلتی رو میبخشیدن
06:26آخه که چقدر دلم میخواست
06:28قیابه هاشون رو الان میدیدم
06:30هی بچه
06:44فکر کنم بهتر دیگه بانی نخوریم
06:48جا قصیزی آقای نظر خودش کف که هر چند تا دلمون میخواد بخوریم مگه نه؟
06:54ولی یادتون رفته پدر و مادرمون چی یادمون دادم؟
06:57نباید شکلت زیادی بخوریم چون برای سلومتیمون خود نیست
07:01شچ
07:02پدر و مادرمون که اینجا نیستن
07:05ما تنهاییم
07:06از اون گذشته
07:07همه دارن این کار رو انجام میدن
07:09رک
07:10بنی
07:11گوش کنی
07:12من میدونم که پدر و مادرمون الان اینجا نیستن
07:16ولی من همش تو فکر یه آهنگم که مادر برا میخوند
07:19خیلی وقت پیش
07:21هر روز به من فکر کن
07:28هرچی میگم گوش کن
07:31اون وقت حتی از راه دور
07:36من با تو هم
07:39بدون دردر جایی
07:43تو از من دور نیستی
07:46اگه به من فکر کنی
07:50با آتم
07:52بدون در هر جایی
07:57تو از من دور نیستی
08:01اگه به من فکر کنی
08:05با آتم
08:08میبینی؟
08:11هرچند پدر و مادرمون اینجا نیستن
08:13تو کمک مون کنن کار درسته انجام بدیم
08:16اما اگر یادتون بیا چی یادمون دادن
08:18انگار یه جوری اینجا
08:20باشه
08:23من دیگه بانی نمیخورم
08:25من این کارا به خاطر پدر و مادرم میکنم
08:27منم هم اینطور
08:29ها حالا وقتشه؟
08:43چطوره یه تو کپا بریم تو و تشکر کردهشونو دماشا کنیم؟
08:47او نه اونا واقعا از شما ممنوع خواهند بود رئیس
08:50سلام
08:52انگار کسی قصد تشکر نداره
08:56هی ببین رئیس همه شون روی زمین خوابیدن
08:59انگار مریضی چیزی گرفتن
09:01منظورت اینه که من گذاشتم اونا بانیای منو بخورن
09:04و در افض همه شون میخوان خودشونو به ناخشی بزنن
09:07ای سکر رئیس اون ستاک اونجان مریض به نظر نمیان
09:11او
09:12میدونید جناب آقای نظر
09:17ما از بابت شکلاتای شما خیلی ممنون و سپاس گذاریم
09:21بله منم ممنونم
09:23همه الان افتادن روی زمین
09:26ولی شما زنفر کاملا سرپایی
09:29البته رئیس فکر بیکنم این جارو گوجه فرنگی نشسته
09:32من ایستادم
09:33نشستی
09:34ببین اینجوری نشستنه اینجوری وایستدنه
09:37من ایستادم
09:38باشه اون ایستاده خیلی خوب
09:41از بدون چیه بزرا
09:42من شدراچم
09:43من میشاچم
09:44من یه زنبور اصرم
09:46یه زنبور ویل
09:47من بینیم
09:48خب ما میتونیم توی کارمونه نظر
09:51از این پسرها استفاده کنیم
09:53دلت میخواد دستیار مدیر ادراهی باشی؟
09:56یعنی چی؟
09:57یعنی باید کروات بزنی
09:58حتما خیلی عالیه
10:00به زیار خوب آقای لانت
10:02کرواتاشونو بیارید
10:04همین الان رئیس
10:06خیلی خوب بزراها ازتون میخوام
10:08سو بزود سرگارتونو وزر بشید
10:10بله بربان
10:11خب آدم چه میدونه؟
10:15رک و شچ و بینی کاری رو که فکر میکردن
10:17درستا انجام دادن
10:18هرشان که دیگران این کار رو انجام ندادن
10:20بچه ها پاداشم گرفتن
10:22به هر حال این دفعه
10:24وقتی پسرها روز بد رفتن
10:25به دفتر آقای نظر
10:27واقعا جا خوردن
10:29ای پسرها
10:31بهتره که تحجاب نکنیم
10:32اون روز داشتم درباره بانی های شکولتی
10:35و نظر فکر میکردم
10:36که چقدر جا بابرند
10:38چقدر این بانی ها زیبا و خشگل و خشمزن
10:42به قدم گفتم
10:42کاش تمام کارگران من بانی رو
10:45همونقدر دوست داشتن که من دارم
10:47از قدم برزیدم
10:49چرا اونا بانی رو به قدر من دوست ندارن
10:51شما میدونید
10:52برای این که بانی گوچولوه
10:55خیلی گوچولوه
10:56چیزی که اونا ادیاش دارن
10:58یه بانیه که وقتی سرشون رو بلند میکنن
11:01بتونن نگاش کنن
11:02یعنی خیلی بلند باشه
11:04این فقط یه نمونه هست
11:06بانی واقعی نوت با اردباه داره
11:09کارگرهای من اونه امروز درست کردن
11:11وای اون چقدر بزرگه
11:14از اون جایی که شما موابنه جای من هستید
11:18میخواستم اول شما اونو ببینید
11:19ولی امروز بعد از اربانی رو گاهندید
11:22چه منظره ی زیبا و باشگوهی قاهد بود
11:26که همه تعظیم کنند و آهنگه
11:29بانی رو بخونن
11:30البته فکر نکنم با اونا هنگ خاص اشنایی داشته باشم
11:34میشه یه خورده شو بخونین
11:35میدونید؟ میدونستم که تغازه میگونید
11:38با هنگ بانی گارگنان نشن خواهنداد
11:43که چقدر آشق بانی هستند
11:46و جتور بانی اونقدر مهمه که
11:48هیچ چیز مهمتر از بانی نیست
11:50و این که اونا برای بانی هرگاری میکنند
11:53و تقریبا یه چیزی شبیه اینه
11:56یه بانی یه بانی
12:01آه دوستش دارم من
12:03نسوپ و نون دوست دارم
12:06فقط بانی دوست دارم
12:08یه بانی یه بانی
12:11آه دوستش دارم من
12:14سالادم و نخوردم
12:16استیکم و نخوردم
12:19من خیلی شیر نیخوردم
12:21و دل درد گرفتم
12:24قضای سالم دوستان
12:26کمک کنم به رشدم
12:29بوش کنم حرف مامانم
12:31چون منو دوست داره
12:34آره میرم کلیسا
12:37و میرم به مدرسه
12:39اونجور چیزا مهم من
12:42و من که احمق نیستم
12:44وقتی زمان خوردنه
12:47یکیف پر از بانی میخوام
12:50من جاشی نمیخوام
12:51من اصل نمیخوام
12:52باش خواب و چنگالو یه بانی میخوام
12:55وقتی مرزم دمو نمیخوام
12:57باش خواب و چنگالو یه بانی میخوام
13:00یه جو که خند داره نمیخوام
13:02باش خواب و چنگالو یه بانی میخوام
13:05دو روز آفتابی بازی نمیخوام
13:08باش خواب و چنگالو یه بانی میخوام
13:10یه بانی یه بانی
13:12آخ دوستش دارم من
13:15صبح و نون نخوردم
13:17فقط پانی رو خوردم
13:20یه بانی
13:21یه بانی
13:23آخ دوستش دارم من
13:25اما الان حالم به هم میخورد
13:30از بانی
13:37خب نظرتون چیه؟
13:43خب ببینم چه اتفاقی میفته
13:46اگه یه نفر خیلی با اون چیزایی که توی اون آهنگ میگه
13:50موافق نباشه
13:51و اون وقت که
13:53خب اونو نمیخوندش
13:56اون وقت چی میشه؟
13:58اون که اونجاست چیه؟
14:02اون کوره است
14:03خب برای چیه؟
14:04اونجایی که بانی های خراب میرن اونجا
14:06بذار اینجور بگم که به نظر من
14:09اگر شما تعظیم نکنید و آهنگو نخونید
14:12بانی های بدی هستید
14:14شما که منظورتون
14:15ولی من مطمئنم که هیچ اتفاقی نمیفته
14:18الان تقریبا وقت تشریفاته
14:21من اون بیرون میبینم اتون
14:23حالا دیگه افتزاه شد
14:26اون آهنگ بانی همش در باره پرخوری شکلات بود
14:29اونا بیدون سنگ غلطه
14:31ولی اگه اون نمیخوندنش نظر گفته بود
14:33بین دازتشون تو کوره
14:34خب اگر شما جای اونا بودین
14:37چه کار میکردین
14:38بذارین اجرا رو ببینیم تشریفات شروع شده
14:41از این که برای فستیفال
14:45امروز اومدید ممنونم
14:47باعث خوشفقتی بسیار منه
14:49که شما رو به اون چیزی
14:51که عاشقشین و خیلی دوزش دارین
14:53معرفی کنم
14:54بهترین دوست شما بانید
14:57حالا وقت چه که تعظیم کنید
15:09و سرود بانی رو با هم بخونید
15:12هی فیس
15:16به نظر میت که اونجا
15:17اون ستا تعظیم نمی کنن
15:19اونا معاونین جدید اجرای ما نیستن
15:23هره درسته
15:24اما سرجاشون تسبیلن
15:26بریم ببینیم
15:28من گفتم
15:35الان وقت خوندن سرود بانیه
15:38یا لروف اقا
15:41سرودو بخونید
15:42همه دارن همین کارو میکنن
15:45سرودو بخونید
15:49اونا خیال خوندن ندارن رئیس
15:52بخونید
15:54این سرودو بانیه؟
16:00نه فکر میکنم
16:01چما تیمونه شدوید
16:04این که سرودو دیگه است
16:06باها چم
16:10بدون در هر جایی
16:14تو از من دور نیستی
16:17اگر به من فکر کنی
16:22باها چم
16:25او خیلی قشنگ بود
16:28منم وقتی که شما رو میدازم
16:30توی گوره این آوازو میخونم
16:35نگه آوانا
16:36سود باشید اونا رو بگیرید و ببرید
16:39بندازیدشون توی گوره
16:41باید کمکشون کنم
16:46برای چطور؟
16:47رک و شچ و بنی بعد از این که یه میون پرده ببینید بر میگردن
17:00و حالا موقع خوندن آوازهای احناقانه با لریه
17:04در این قسمت لری رقص سنتی آرژانتینی اجرا میکنه
17:08لری خیار میرقصه و اسپانیایی میخونه
17:11باب گوجه فرنگی هم ترجمه میکنه
17:14خیار رو ببین
17:17ببین چطوری میلغزه
17:19خیار رو ببین
17:22ببین چطوری میلغزه
17:24مثل یه شیر
17:26که موشی رو دنبال میکنه
17:29خیار رو نگاه کن
17:31اوه چه نر میلغزه
17:33مثل یه پروانه سبوکبال
17:36که پرواز میکنه توی گلها
17:39خیار رو ببین
17:41همه سبزی ها
17:43آرزو دارن بتونن
17:45مثل اون برخصن
17:47خیار میرقصه
17:49خیار میرقصه
17:51خیار میرقصه
17:53رقص رقص آره
17:57گوجه فرنگی رو ببین
17:59قمنگیز نیست
18:01اون نمیتونه برقصه
18:03گوجه فرنگی بیچاره
18:05اون آرزو داره که بتونه
18:09مثل خیار برقصه
18:11سبوک و شیرین
18:13بلی اون نمیتونه
18:15خیلی خواب
18:17موزیک رو قط کن
18:19منظور چیه که من نمیتونم برقصم
18:21من نمیتونم برقصم
18:23مهمونی رقص پولکای امولوی رو چی میگی
18:25رقص منا تو مهمونی پولکای امولوی ندیدی
18:27نا کامپرندو
18:29نا کامپرندو؟
18:31نا کامپرندو رو الان نشونت میدم
18:33ماما بابا اینجا رو ببینید
18:35از من یکس کنار خیار با لباس حصیل آرزانتینش بگیرید
18:41باشه جونیور
18:43اما بهتر اجاله کنیم
18:45دیگه عوضی درست
18:47لبخد بزنید
18:57بخیار گوش کن
18:59صدا چقدر قویه
19:01مثل صدا یک شیر
19:03که داره غرش میکنه
19:05بخیار گوش کن
19:07صدا چقدر دلنشینه
19:09مثل نعمه و آواز دلنشینه
19:11پرندگان بحاری
19:13بخیار گوش کن
19:15تمامی سبزی ها
19:17و تمامی دوستانش
19:19آرزو دارن
19:21بتونن مثل اون بخونن
19:23خیار میخونه
19:25خیار میخونه
19:27میخونه
19:29میخونه
19:31میخونه
19:33بله
19:35به گوجه فرنگی گوش کن
19:37قمنگیز نیست
19:39اون نمیتونه بخونه
19:41گوجه فرنگی بیچاره
19:43اون آرزو داره
19:45بتونه بخونه
19:47قوی و شیرین
19:49درست مثل خیار
19:51اون حتی سوت هم
19:53بلد نیست که بزنه
19:55پس خیلی خواب باشه
19:57تمومش کن سینیار
19:59بیا اینجا تا من براد یک آواز خوب بخونم
20:01خوب اینم یا آهنگ احمقانه بود با لری
20:05برای شنیدن آوازهای بعدی لری آماده باشین
20:07موسیقی
20:17موسیقی
20:19موسیقی
20:21موسیقی
20:23موسیقی
20:25موسیقی
20:27موسیقی
20:29موسیقی
20:31موسیقی
20:33موسیقی
20:35موسیقی
20:37موسیقی
20:39موسیقی
20:41موسیقی
20:43موسیقی
20:45موسیقی
20:47موسیقی
20:49موسیقی
20:51خواستم بشنبم داری میخونین بهتون لباس دادم
20:57گذاشتم بانی بخورین اینجوری تلافی میکنین باسه پسرا خنده داره
21:04سرنوشته شما تعین شده مجازاتتون میکنم
21:10اما چون بفهمین که خوبم یه بار دیگه ازتون میپرسم
21:15بلاخره جما زرودو میخونین یا نه
21:25آخه میدونید قربان والده اینمون گفتن کار یا انجام بدیم که بهش ایمان داریم
21:31و خدا میخواد کار خوب بکنیم
21:33و خیلی چیزا توی اون سرود وجود داره که درست نیست
21:37پس ما نمیخواییم درد سرداشته باشیم
21:40امیدوارم شما بفهمیم
21:42ولی ما سرودو نمیتونیم بخونیم
21:48پسرا من میفهمم
21:50میفهمید
21:51آه البته من میفهمم که شما مانیهای بدی هستید
21:57ببخشید قربان نمیدارم رفقامو بپسید
22:13نگم آنها بگریدشون
22:15آماده ی حرکت
22:18موسیقی
22:26موسیقی
22:28موسیقی
22:30د۱۱۵
22:42از کجو باید دید؟
22:44بارا بارا
22:45بره بارا
22:47کجا داریم میریم؟
22:57میخوایی پردار کنیم
22:58من میدونستم که این راه درسته
23:02ولی من این طور درسته نمی کنم
23:04چرا؟ این راه درسته
23:06بریم راست
23:09خورا به چهر
23:09خورا به چهر
23:10برگشتید؟
23:16حالا اگه اجتباه نکنیم
23:18اون باربر متعلق به منه
23:20آقای لانت
23:21آه ببین
23:28باربر من به نظر میرسه
23:30که پر از زباله است
23:32هی لانت شما میتونید در این مورد کاری بکنیم؟
23:35مشکری کربان
23:46یادتی نه که پدر مادرم بگفتن خدا همیشه موازه به ماست؟
23:54آره
23:54امیدوارن که همینطور باشه
23:57چی؟
24:00آقای لانت؟
24:02فیزی کاره من نبود
24:03من چه گفتم؟
24:06هیچ کس دوستای من رو کباب نمی کنه
24:09گوش کن با روی جوان
24:13اگه اون دو شاغه رو سر جاش نزنیم
24:15مطمئن باشی که توی در رو سر سختی می افدی؟
24:20آه
24:22ها ها ها ها ها
24:26هیچ کس از این به بعد تو روی من وای نمیسته
24:30ها ها ها
24:55یه چیزه دیگه رئیز
24:56او اونا در حال سختن نیستند
24:59رک، شچ، بینی، از اون تو بیاد بیرون
25:04خداوند ما رو از جهنم نجات داد
25:12تخصیر من بود که شما رو وادر به کارهایی کنم که نباید میکردین
25:17من چی فکر میکردم
25:19باید هرچی روی که مامانم به هم یاد داده بود فرامویش کرده باشم
25:23ببینم شما من رو میبخشی
25:25ما میبخشی شما رو
25:27آه، متشکرم
25:29آیا کاری هست که من برای تلافی برای شما بکنم
25:33خب، یکی از سروده ما رو بخونید
25:36چجوریه؟
25:37میدونید، امیدوار بودم این رو بخونید
25:41همه ی اون چیزی رو که مادر گفت
25:47که باید من میدونستم برای تمام زندگیم
25:52چقدر عالی؟
25:53میدونی اون زن عقلیه
25:55من احترام زیادی برای اون زن قیلام
25:57وقتی پار و فقبازی میکنم
26:00اونا کارای اشتباه میکنن
26:03تو هم همین اینطور
26:05همه ی کارهاشون اشتباهست
26:08بیاد دارم بیست
26:10بیست، بیست
26:12برای انچه ایمانه
26:14ایمانه، ایمان به خدا
26:17حمایتت میکنه
26:19با تو خون مجیست داد
26:22هر وقت همه میگن که با حال باشیم
26:26بیاد بیاران چرا در کلیسا به شما یاد دادن
26:31که خدا در کتابش چی گفته
26:34برای من خیلی جالبه
26:36پاس اگه سآل داری حد من بپرس
26:39انجیل بهت میگه که چی درسته
26:42و تو شاد خواهی شد
26:44اگه بیاد بیاری حرفا شد
26:47بیاد دارم بیستیم، بیستیم
26:51برای انچه ایمانه، ایمانه، ایمان به خدا
26:56حمایتتون میکنه
26:58با تو خواهد ایستان
27:05بیستیم، بیستیم
27:07برای انچه ایمانه، ایمانه، ایمان به خدا
27:12حمایتتون میکنه
27:14با تو خواهد ایستان
27:16خداوند پندوان درس های زیادی داره در کتابش برامون
27:44میدونی من در مورد اون سرود چه حسی دارم؟
27:46همونطور که میگفتم الان باید راجع به چیزی که یاد گرفتیم حرف بزنیم
28:00درسته لری؟
28:01من خیست شدم
28:02درسته خب رک و شچ و بینی یاد گرفتن که ایستادگی برای چیزی که به اون باور دارن کار سختیه ولی ارزشمنده
28:09وقتی رفقاشون کار درست انجام نمیدادن رک و شچ و بینی یادشون اومد که پدر مادرشون چی گفتن
28:14و خداوند نیز میخواست که اونها کار درست انجام بدن
28:17در آخر هم خداوند از اونها حمایت کرد حتی در کوره سوزان
28:21تو چی یاد گرفتی لری؟
28:25خب من یاد گرفتم که با انجام هر کاری آدم جالب یا با حال به نظر نمیاد
28:29من یه دستگیش فر گذاشتم رو سرم فقط برای این که مجله مد سبزی ها گفته بود که تو رو جالب نشون میده
28:34هرچند که با اون هیچ چیز نمیتونستم ببینم
28:37اون منو جالب یا با کلاس و شیک نشون نداد
28:39باعث شد که بخورم به توستر بعدشم بیفتم توی زرفشوری
28:42و حالا نمیتونم از این تو در آب
28:44من برای همیشه این تو موندم و آدم ها میام بشخابه رو میذارن رو سرم
28:48هرگز نمیتونم برم سیرکی توی چمنهایی تازه زده شده
28:51بودوهم یا وقتی دارم قایق بادبانیم فیلکس رو ادایت میکنم
28:55نسیم اوگیانوس رو تو موام حس کنم
28:57اوه خاله هیچ جایی وطن آدم نمیشه هیچ جایی
29:01کلک کلک کلک
29:02حرفت تموم شد؟
29:05آره
29:05خیلی خوب لری
29:07اون قاشق رو اونجا میبینی؟
29:08آره
29:09اگه تو روی اون سرش وایستی و منم به پرم روی دومش
29:12این تو رو میپرونه بیرون درسته؟
29:15باشه
29:15این کار فقط یک ثانیه طول میکشه
29:18من آمادم
29:19خب حالا منم میام
29:22آوه
29:24خب اینجوری خیلی بتر شد
29:26مچکرم
29:27باب
29:28باب
29:29من این تو هم لری
29:31هی پسر تو اونجایی؟
29:33بذر ببینم رای یا نه چی میگه
29:34محکم ایستادگی کن و آن چرا که ما به تو آموختیم
29:39دنبال کن
29:41تفالوس
29:42تفالوسیانس دوام
29:45او باب
29:45تسالونیانس
29:47ممنون
29:48حالا میتونم بیان بیرون؟
29:49نه نه
29:50تسالونیانس دوام بند دو تا پونزد
29:53معنیش اینه که چیزی که پدر مادرت بهت میگن
29:55و یا از انجیر یاد میگیری
29:57به خاطر داشته باش
29:58و اگه کسی از تو خواست کار خطایی انجام بدی
30:01محکم ایستادگی کن
30:02و کار درسته انجام بده
30:03رک شک بنی؟
30:05محکم ایستادن
30:06حتی وقتی دوستاشون کارهایی خطا میکردن
30:08بس دکستر
30:09دفعه بعد که میری به خونه بیلی
30:11شاید بتونی در عوض یکی از فیلمهای ویدیوی ما رو ببینی
30:14شاید اونا بگن که این کار بچلوس هاست
30:16حب من داره
30:18ولی این که میدونی کارتو درست انجام دادی
30:20حس خوبی به دست میده
30:21مگه نباب؟
30:22آره درسته لری
30:24ولی من میخوام بیان بیرون
30:26خب هیچ وقت برای خوب بودن دیر نیست
30:27یادت باشه خداوند تو رو برگزیده خلق کرد
30:30و تو رو بسیار دوست داره
30:31خداحافظ
30:57موسیقی
31:27موسیقی

Recommended